ترم اول کارشناسی ارشدرشته تحصیلی :تاریخ وفلسفه آموزش وپرورش استاد: دکتر ابوالفضل بختیاری
عنوان : خلاصه فصل سوم (نهاد اجتماعی) دانشجو: زهره علی زاده980172557
مقدمه
آموزش وپرورش،فراگردی زگهواره تا گور است و در هر جامعه اي و درهر دوره اي از زندگي بشر از گذشته تا كنون ، در جوامع ساده تا پيچيده به اشكال گوناگوني بوده است، ازيادگيري براساس تجربه هاي زندگي تا آموزش هاي آموزشگاهي، بنا براين آموزش وپرورش يك پديده ي اجتماعي است ومثل هر پديده ي اجتماعي موضوع مورد مطالعه ي جامعه شناسي است.
( فصل سوم نهاد اجتماعی )
نهاد اجتماعی : مجموعه ی نظام یافته از روابط اجتماعی است که متضمن ارزش هاورویه های عمومی است ونیازهای خاصی از جامعه راتأ مین می کند.
نهاد اجتماعی : ساختارها يا شيوه هايی می باشد که وظايف اساسی مانند رفع نيازهای اجتماعی , بقا , ضروريات حياتی , نظم اجتماعی و معنا و هدف زندگی را برعهده دارند و آنها را عملی می کند.
کارکردهای اوليه يک نهاد در جامعه :
- توليد نسل و تعيين خويشاوندی
- تربيت اعضای جديد و انتقال فرهنگ جامعه از نسلی به نسل ديگر
- توليد و توزيع کالاها و خدمات
- تدارک برای استفاده از قدرت برای استقرار وحفظ نظم اجتماعی
- رابطه انسان با ماورای طبيعت نهادهايی مانند خانواده,
آموزش و پرورش , اقتصاد, حکومت و دين اين وظايف را برعهده دارند. اصطلاح نهاد به هر نوع اعتقاد, ارزش , مفهوم , سازمان يا بطورکلی هر پديده ای که طی شرايط و دوران تاريخی با هدف مشخص اطلاق می شود. مثلاً در هرجامعه , نهاد خانواده با مجموعه وظايف و رفتارهای خاص پديد می آيد . مانند خانواده تک همسری که در اعضای آن شامل پدربزرگ و مادربزرگ , عموها و دايی ها می باشد. يک نهاد ممکن است بدون طرح و نقشه عمدی و به مرور به خاطر پاسخگويی به نياز اجتماعی بوجود آمده باشد . مثل خانواده که برای پاسخگويی به نياز انسانها بوجود آمده است ولی نظام تامين اجتماعی برای تامين افراد جامعه يک شيوه رسمی دارد.
مفهوم کلی نهاد پيچيده است و کاربرد اين اصطلاح از تعريف علمی آن است که می تواند درست باشد. بنابراين به دوصورت به توصيف يک نهاد اجتماعی بايد بپردازيم
الف) از نظر مفهوم و ساختار نهاد
ب) ويژگی های اساسی نهاد
مفهوم و ساختار نهاد مفهوم نهاد: فکر, تصور, اعتقاد يا نيازی که يک نهادآن را به شکل يک عمل بوجود می آورد. ساختارآن هم شامل :
- سازمان وتشکيلات،وسايل وابزاریکه مورداستفاده نهاد قرار می گیرد.
- رسوم, قواعد , هنجارها و روشهايی که در ايفای وظايف و کارکردهای نهاد رعايت می شوند.
کارگزار (افرادی) که در خدمت نهاد بوده وظايف و کارکردهای آن را انجام می دهند وبه انتظارات نهاد عمل کنند مثلاً در نظام آموزش و پرورش شخصيت و رفتار معلمان در درجه اول از لحاظ نقش يک معلم يعنی برآوردن انتظارات نظام آموزشی و رعايت موازين مورد توجه است.
مثلاً مفهوم وساختار آموزش و پرورش :
1- آموزش و پرورش درقالب نظام آموزشی و سازمان به موجب نياز دائمی نسلهای بشر به آن پديد آمده دارای تسهيلات و تجهيزات و ابزارهای خاص مانند مواد و وسايل آموزشی, روشهای آموزشی وبرنامه ها وغيره می باشد.
2- آموزش وپرورش مقررات و هنجارهای معينی دارد مثل موازين اخلاقی, و در مجموع انگاره های رفتاری افرادی که در اين نهاد کار می کنند.
3- آموزش وپرورش واجد افراد تعليم يافته وحرفه ای است مانند معلم, مربی, مديرو...
تعریف نهاد اجتماعی:
براساس اين گفته ها می توانيم نتيجه بگيريم که نهاد اجتماعی عبارتست ازنظام سازمان يافته ای از روابط اجتماعی که متضمن ارزشها و رويه های عمومی معينی است و نيازهای اساسی خاصی از جامعه را برآورده می سازد.
مثلاً خانواده به عنوان نهاد اجتماعی که ارزشها ی آنرا اعتقادات وهدف مشترک افراد جامعه ( مانند عشق, زندگی مشترک، فرزند)ورويه های عمومی آنرا شيوه های رفتاراجتماعی که پذيرفته شده وافراد در جامعه ازآن تبعيت می کنند (مراسم نامزدی، عقد ، ازدواج ...) و نظام روابط آن را پايگاههای اجتماعی که به وسيله و از طريق آنها رفتارها عملی می شوند(زن , شوهر, پدر, مادر , فرزند و ...) تشکیل می دهند.
ويژگی های نهادهای اجتماعی:
1)کارکردها :يعنی آنچه انجام می دهيم رابطه ای با آنچه مقرراست انجام دهيم دارد. کارکرد آشکار: آشکار, قابل تشخيص و واضح اند و يک نهاد برای تحقق بخشيدن به آن کارکرد بوجود آمده است. کارکرد نهان : غيرعمدی و غيرقابل تشخيص اند و فرعی می باشند. رابطه : يک کارکرد نهان ممکن است هدف های کارکرد آشکار يک نهاد را تقويت يا تضعيف کند و يا ربطی هم به آن نداشته باشد. مثلاً کارکرد رسمی و آشکار نهاد آموزش و پرورش درجامعه آن است که افراد جامعه را از کسب دانش و مهارت و تخصص برخوردار کند. و کارکردهای نهانی مانند : دورنگهداشتن جوانان از بازار کار, تضعيف قدرت و تسلط والدين بر فرزندان , ايجاد يکپارچکی و وحدت ملی و غيره می تواند در تحقق کارکرد آشکار آموزش و پرورش موثر و مفيد باشد.
2) روابط متقابل باساير نهادها : برای فهميدن يک نهاد بايد روابط آن را با ساير اجزای جامعه بدانيم. مثلاً دين, حکومت, اقتصاد, آموزش وپرورش وخانواده همواره با همديگرکنش وواکنش متقابل دارند. واين تاثيرات متقابل بين نهادها باعث می شود که نهادها نتوانند در راه رسيدن به هدفشان رفتاراعضای خود راکاملاً تحت نفوذ قراردهند. مثلا دريک نظام آموزشی ممکن است برنامه های آموزشی مطلوبی درمدارس ارائه شود ولی اثرپذيری دانش آموزازاين برنامه به عوامل خارج ازکنترل نهاد آموزش وپرورش بستگی دارد. مانند فقر فرهنگی . راه حل : مستلزم هماهنگی ميان کارکردهای گوناگون نهادهای اجتماعی است تا جامعه بتواند به هدف مورد نظر خودش دست پيدا کند. که اين موضوع باعث اتحاد و يگانگی ميان نهادهای و کنترل اعضای نهادها می شود. مثلاً حکومت يک کشور از طريق آموزش و پرورش رسمی می تواند به يک همنوايی اجتماعی و وحدت ملی يا سياسی دست پيدا کند.
۳) منزلت اجتماعی : اعضای يک نهاد دارای منزلت و پايگاه اجتماعی خاصی هستند يعنی مردم نسبت به اين منزلت ها دارای يک باور و پيش فرض هستند مثلاً يک تحصيل کرده و فارغ التحصيل دانشگاه شيراز و تهران از لحاظ دانش و مهارت تفاوتی با هم نداشته باشند ولی وجهة علمی دانشگاه تهران بالاتر و مطلوبيت بيشتری در جامعه دارد. در واقع منزلت نهاد است که آن را به اعضای وابسته بدان هم تعميم می دهد.
۴) مقاومت در برابر تغيير : نهادها محافظه کار هستند و در مقابل تغيير مقاومت می کنند. ولی به دلايلی مجبور به تغيير می شوند :
1)توسط افرادی که نهاد نقشی برعهده دارند که با مشکلاتی مواجه می شوند و دگرگونی درنهادها وقتی ميسراست که برای آن آمادگی داشته باشند.
2) توسط اعضای جديدی که در نهاد وارد می شوند که باعث می شود کارگزاران نهاد متقاعد شوند که تغيير ضرورت دارد و هدفها و جهان بينی کلی و ساختار نهاد را تغيير دهند.
3) تغيير از بيرون از نهاد سرچشمه می گيرد. زمانی که جامعه با نهاد معينی رابطه نزديک داشته باشد اولويت بعضی از کارکردها نهاد را دچار تغيير می کند. مانند نظام آموزش و پرورش که بدليل پرورش نيروی انسانی ماهر و متخصص دچار تغييراتی اساسی می شود.
نهاد و موسسه : گاهی مترادف با هم هستند. ولی اکثراً براين باورند که تفاوت آنها در وسعت واندازه اشان می باشد ولی در واقع موسسه به گروه سازمان يافته افراد اشاره می کند درصورتی که نهاد بر نظام (سيستم) رفتار گفته می شود. مثلاً حکومت يک کشور به معنی کلی يک نهاد است ولی فرمانداری فلان شهرستان يک مؤسسه محسوب می شود.
تحلیل نهادی
مفهوم نهاد از نظر معنايی به 4 سطح تقسيم می شود :
1) نظام فرهنگی : نهاد به عنوان راه حل فرهنگی مسائل جامعه . نهاد بر مجموعه فعاليتهای فرهنگی پايدار که جامعه در طول تاريخ برای تضمين بقا خود بدست آورده دلالت می کند. مثلا نظام آموزش و پرورش به شکل سازمان يافته در اين سطح قرار دارد.
2) اصول هنجاری : نهاد به منزله راه حل های مسائل درون نظام های فرهنگی. مثلاً در يک نظام آموزش و پرورش , آموزش عمومی, آزمونهای عينی, روشهای علمی تحقيق در واقع يک نهاد به شمار می روند. 3)نهادی کردن : کوشش های که از جانب گروهها و سازمانها برای دستيابی به روشهای حل مسائل به عمل مي آيد. مثلا در نظام آموزش و پرورش تغذيه رايگان دانش آموزان , خدمات مشاوره از جمله راه حل ها و اقداماتی است که فراگردی نهادی شدن را طی می کنند ولی هنوز به طورکامل تاييد و مقبوليت اجتماعی پيدا نکرده اند.
4) نهادها در نظم اجتماعی : در جوامع , نهادها دارای سلسله مراتب هستند. بعضی نهادها از تسلط و پايگاه بالاتر و بعضی ديگر از نفوذ و منزلت پايين تر برخوردارند. در نتيجه آنهايی که با نهادهای پراهميت ارتباط دارند به ثروت , اعتبار و قدرت اجتماعی بيشتری دسترسی دارند و دارای نقش موثری در حفظ و پايداری جامعه ايفا می کنند. آموزش و پرورش علی رغم اهميت آشکار آن از اهميت کمتری برخوردار است.
تحليل نهادی آموزش و پرورش:
- درجامعه آموزش و پرورش را نهادی کرده و سازمان می دهد تا نسلهای جديد را پرورش داده , و دوام اجتماعی و فرهنگی خود را تضمين کند. و افراد را به عضوی فعال تبديل کند. برای پرورش افرد جامعه از نهاد های آموزش و پرورش , خانواده و دين استفاده می شود.
- به طورکلی , نهاد آموزش و پرورش به نظام آموزشی جامعه اشاره می کند. که مرکب از آموزشگاهها و دانشگاهها , برنامه ها و فعاليتهای آموزشی, خط مشی ها, تجهيزات و تسهيلات, دانش آموزان و ... می باشد که باتوجه به نياز و تقاضاهای جامعه برنامه ها واهداف آموزشی وميزان آموزشی که به کودکان وجوانان داده می شود تعيين می شوند..
- درتعيين اهداف برنامه های آموزشی بايد ويژگی های فرهنگی, سطح توسعه صنعتی, وسعت شهرنشينی , نظام سياسی و خصايص ديگر جامعه را درنظر گرفت. و با فعال شدن سازمانهای آموزشی خط مشی ها شکل می گيرند .
- اهداف ،خط مشی هاو... انعطاف پذيرند و براثر شرايط جديد و نوآوری ها دستخوش تغيير می شوند و امکانات لازم برای حل مسائل و مشکلات جديد فراهم می کنند
نتیجه گیری
در دنیای امروز نهاد آموزشوپرورش بسیار پیچیده شده و از تشکیلات وسیع و عریض و طویلی برخوردار است و دیگر نمیتوان تنها با یک رویکرد به آن نگریست، باید برای آن برنامهریزی کرد و مشکلات و موانع آن را از میان برداشت تا بدین ترتیب جامعه بتواند به پیشرفت و توسعه پایدار نائل آید. از این روست که ما در دانشگاههای معتبر دنیا با رشتهها و گرایشهای جامعهشناسی آموزشوپرورش (جامعهشناسی تربیتی) روانشناسی تربیتی، فلسفه تعلیموتربیت، اقتصاد آموزشوپرورش، سیاست آموزشوپرورش و حتی انسانشناسی آموزشوپرورش (انسانشناسی تربیتی) روبهرو هستیم که هر یک در تلاش هستند این دستگاه عظیم و بزرگترین نهاد اجتماعی جامعه (همچنین در جامعه ما) را با پویایی و موفقیت به پیش ببرند. اما از سوی دیگر، باید توجه داشت که رابطه جامعه و آموزشوپرورش یکطرفه نیست، بلکه جامعه برای تداوم حیات خود به مشابهت افکار، ارزشها و هنجارها در میان اعضای خود نیاز دارد که آموزشوپرورش باید آن را تأمین کند. به عبارت دیگر، آموزشوپرورش از ابتدا شباهتهای اساسی و همانندیهای موردنیاز زندگی جمعی را به وجود میآورد و در افراد تثبیت میکند؛ امری که برای انسجام و انتظام جامعه حیاتی و ضروری است. جامعهپذیری، ایجاد زمینههای ارزشی و هنجارهای مشترک و کنترل اجتماعی، سازوکارهایی هستند که آموزشوپرورش به واسطه آنها انسجام جامعه را سامان میدهد.
منابع :
شارعپور، محمود (1386). جامعهشناسی آموزشوپرورش. انتشارات سمت. تهران.
علاقه بند ،علی ،1394 ، جامعه شناسی آموزش وپرورش ، انتشارات روان ،تهران
آموخته ام